- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
گـفـتیم رضا تا که بخـوانیم خـدا را گـفـتـیـم رضـا تا بـشـناسـیـم وِلا را گـفـتـیم رضـا تا بنـمـائـیم عـطـا را گـفـتـیم رضا تا که بیـابـیم رضا را عـنـوانِ رضــا جــمـلـۀ اســمـای الـهـی آمـد بـه جـهـان آیـت عــظــمـای الــهـی تـابـیـد به دل پَـرتـوِ تـمـثـال محـمـد سر زد ز جنان جـلوۀ إجـلال محمد آن آرزوی حـیـدر و آمــال مـحـمـد آن عـالــمِ فــریــاد رسِ آل مـحــمـد لاحـَول بخـوانـیـد کـه عـشـقِ هـمـه آمـد إســپــنـد بــیـاریـد، گــلِ فــاطــمــه آمــد ما شیـعـۀ آنـیم که رُجـحان نپـذیـرد آن وجهِ خـداونـد که پایـان نـپـذیـرد آن نورٌ علی نور که نِیـران نپذیرید آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان آقـای فَـلـک، روحِ مَـلک، جـانِ محـبّـان آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست آن شاهِ دو عالم که بجز فکرِ گدا نیست بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست جود و کرم و خـیر زنَـد بوسه به دستش اوصافِ الـهـی هـمگـی والـه و مَـستـش محـتاج به آن دستِ کریـماند خلایق وابـسته به آن لطفِ قـدیـماند خلایق دلبـسـته به آن قـلب سـلیـماند خلایق ریزهخـورِ احسانِ حـریـماند خلایق مـائـیـم و غـلامـیِ تـو ای حـضرتِ والا نـوکـر شـده نـامـیِ تو ای حـضرتِ والا وَالله غـلامـیِ تو، زیـبـَـنـدگیِ ماست دلـدادگیِ راهِ تو رزمـنـدگیِ مـاست راضی به رضای تو شدن بندگی ماست در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است ای معـنیِ توحـید وَ ای هستیِ داور ای قـبلۀ حاجات وَ ای جان پـیـمـبر چون مادرِ خود فاطمهای سورۀ کوثر خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر در خـانۀ خود هم نـشدی دور ز محـنـت فـامـیـلِ بَد و حرفِ بَد و کـیـنه و تهـمت تـهـدید شدی با ستـمِ چهـره شناسان تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان آنروز خدا خواست بیایی به خراسان چـون فـاطـمـه، ای در رهِ اسـلام هـزینه یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه با هجرتِ تو قافـله ایجاد شد آنرور ایران به قدومت همه آباد شد آنرور این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور پـاداشِ قـدوم تو و مـعـصومه در ایـران خـونهای زمین ریخـته از جـسم دلیـران تـا قــدر بـدانـیـم کـرامـات شـمـا را تـوصیف نـمـائـیم عـنـایـات شما را خود فَـرض بدانیم زیـارات شما را تا زنـده بـداریـم مـنـاجـات شـمـا را آنجا که ملائک همه در گـفت و شـنـودند آنجـا که شهـیـدانِ حـرم غـرقِ شـهـودنـد یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خـضیب است پس روضۀ رضوانِ تو با ابنِ شبیب است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مثل میکائیل که امشب غزل خوان میشود شـاعـر دربـار تـو دارد فـراوان میشـود گوشۀ چشم پُر از مهر تو سعدی پرور است شاعر تو صاحب چندین "گلستان" میشود ریسهای از ماه و خورشید و ستاره میکشم باز هم سر تا سر مشهـد چـراغان میشود در شب مـیـلاد تو هـمـواره بـاید شاد بود هرکسی که غیر از این باشد پشیمان میشود هرکه باشد ریزه خوار سفرهات در عمر خویش مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود نه فقط حِصن حَصینی اصل دین داری تویی هرکسی با شرط عشق تو مسلمان میشود بسکه هر بیسرپناهی را ضمانت کردهای هر که میآید حرم آهـوی حـیران میشود باغ جنت بعد از این چنگی نخواهد زد به دل وعده گاه عاشقانت "باغ رضوان" میشود میدرخشد مرقدت در نقشۀ این مرز و بوم گـنبدت خـورشید عالم تاب ایران میشود بعد از این شعر ترم دنبال بار معنوی ست یا به قـول شاعرانت کار کار مثنوی ست روشـنـی بـخـش دل هـر عـاشـق آگـاه تو بـعــد زهــرا پــارۀ قـلـب رســول الله تـو تو هـمانی که عـلـی گونه امـامت میکنی با عدالت بر همه عـالـم حکـومت میکنی حضرت جبرییل از روز ازل مأنوس توست عـالـم آل محـمـد تا ابـد مخصوص توست تو همانی که به روح مُردهام جان میدهی با دعایت مـژدۀ یک فصل باران میدهی تو همانی که دو عالم را به نامت کردهاند یک جهان شیخ بهایی را غلامت کردهاند هر نـگـاه نافـذت چـنـدین ولی می پـرورد خاک کویت یاعلی! "سیدعلی" می پرورد تشنه گان را قطرهای از آب دریا کافی است مجـتهدی های دربار تو ما را کـافی است بـا دم گـرم تـو هـر دردی مـداوا میشـود کـور میآید به پـابـوسی ت بـیـنـا میشود تــو امـیــد آخــرم بـیـن اطــبّــایـی رضــا تو مـسیح هـفـتمی از نسل زهـرایی رضا دور تا دور مزارت بی گمان بیت الهدی ست این حرم تنها حرم نه بلکه یک دارالشفاست نه فقط سنگ صبور هر پریشان میشوی تا ابـد ای مهـربان حـج فـقـیران میشوی هر کسی شد زائـر کویت خـدایی میشود بی بـرو برگرد روزی کـربـلایی میشود صحن جامع؛ جامعه، با ذِکرُکُم قلبم شکست نه فقط قلبم که در این بین، قالب هم شکست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
رسـیـدم دوبـاره بـه درگــاه شـاهـی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی سلام ای غریبیکه در صبح محشر ندارم به جز مُهـر مِـهـرت گـواهی خیالت به سر خون هجرت به گردن به شوق تو کردم چه شال و کلاهی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
نـقـّـارۀ تـو فـخــر تـمـامـیِّ سـازهـا نـاز تو را خـریـده خـداونـدِ نـازهـا تو پادشاه عـشقی و در پیش پای تو خـم میشـود سر هـمۀ سر فـرازها حتّی به حال کـفـتر جـلـد حـریـم تو افـسـوس میخـورند تـمـامی بـازها بر دستگاه «آمدهام»غبطه میخورند حتما مقام «رست» و«بیات» و«حجاز»ها اذن دخول در حرمات ذکر فاطمه است در دست مادرست در اینجا جوازها سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است بـالاتـر اسـت از هـمـۀ امـتــیـازهـا بالای طاق پنجره فـولاد حک کنید: »صندوقـچۀ طلایی آمـال و رازها« زیباترین خـطـوط موازی عـالـمـند صف های زائـران تو وقت نـمازها آموخـتم تو را به جـوادت قـسم دهم اینگونه میدهی تو جواب نیازها…
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
رخصت گرفت بـاد صبا از امام ما تا که به محـضرش برساند سلام ما سائل سلام داد و کریمی علیک گفت سلـطان اشـاره کرد نـوشتـنـد نام ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریـدۀ عـالـم دوام ما ما بینگـاه حـضرتش آدم نمیشویم ناپخته است بیکرمش خشت خام ما زائر شدیم و زائـرمان جبـرییل شد در بارگـاه اوست چـنین بارِعـام ما میـخـانه است بـارگـه ثـامـنالحجـج در هر رواق پر شده از نور، جام ما رو به ضریح پیش خودم فکر میکنم دستی که ریخت شهد محبّت به کام ما نقاره… باز پنجره فولاد شد شلوغ طـفـلی گرفـته است شـفا از امام ما آقا سهجا به زائر خود لطف میکند خـتـم کـلام، میشـود آتش حـرام ما
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای در تن بیتاب زمین، قـلب تپـنده در گوش زمان اسم تو اعجاز کننده هـمنام یدالـلهی و اعجاب برانگـیـز در دست تو هر معجزه یک برگ برنده پیچیده در آغوش پُر از مهر حریمت آرامـش دلهـای ظـریف و شکـنـنـده با پنجره فولاد الهیت عجـین است درمـان مـرض های مـداوا نـشونـده بستهست به کندوی عسل خیز ضریحت شیرین شدن تـلخـی غـمهای گـزنده آواز مـسـیـحـایی نــقّـارۀ صـحـنـت ناخواسته دل میبرد از هر شنونده از بسکه دل ما به هوایت زده پرپر زیر قـدمت پُـر شده از بـال پـرنـده یک روز اگر از حرمت دور بمانم جان میدهم از غصۀ این درد کُشنده
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
از عشقِ رضا، نبضِ زمان در نوسان است از برکتِ عشقش، نفسم در هیجان است وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست آغوش حرم، اَمنترین جای جهان است هر یک طپشِ قلبِ من از ضربِ نگاهش در سینه به عشقِ حرمش در ضربان است در حولِ مـدارِ گُـلِ خـورشیدِ جـمـالش منظومۀ عرشِ علوی در دوَران است از سـمت حـریـمِ رضـوی آمـده گـویـا وقتی نفسِ باد صبا مشک فـشان است سرمـایـۀ من عـشقِ شَهـنـشـاهِ دل آرام هر ثانیهاش ناب ترین گنجِ زمان است طعـمِ شـعـفِ شـوکتِ پـرواز چـشـیـدَم در پهنۀ عرشی که چنین اَمن و اَمان است چـشمِ دل ما دوخـته بر گوشۀ چشمش با گوشۀ چشمی به دلم، تاب و توان است در پنجـرۀ چـشمِ ضریحَـش گِرۀ عشق لبریز از احساسِ دو چشمی نگران است در چـشـمـۀ چـشـمانِ امـیـدم دمِ دیـدار احساسِ شعف، در رگِ هر دیده عیان است از دیـده و دل پَر بِکـِشد وسعتِ غـمها وقتی گل لبخندِ رضا سیبِ جنان است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سـالها دیـدۀ دل جانب رضوان داریم این چنین میل تماشای تو جانان داریم کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد ما نه تـسلـیمِ تو در اوج رضائـیم همه لطـف تو بود که در دین خـدائـیم همه هر کجـائـیم به کـوی حرمت مهـمانیم مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست وسط باغ جنان، خُلد برین مرقد توست بیشـمارند ملائک به طـواف حـرمت آستان تو همان عرش خدای ازلیست مهر و حُب تو همان معنی خیرالعملیست بر هـمـه عـالـم و آدم تو ولایت داری خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته ردِّ سـائـل نـنـمـایـی که مـرامت نـبـوَد عرش حق سقف وَزینی است که بر پایۀ تو هستی عالمی از جان گرانمایۀ توست جلوۀ طور ز یک سایۀ تو منجلیاست آشـنـایی من و تـو ز قـدیـم است قـدیـم دل من کنج حریم تو مقـیـم است مقـیم مرز ایمان به تو، مرز است به خوبی و بدی مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد در میـانـش حـرم و گـنـبـد زیـبـا دارد لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
باید به عـشق گـنـبـد تو یـاکـریم شد روی مـنـارههـای الـهـی مـقـیـم شـد حیف است پا به صحن و سرای شما نهم بـاید سـوار بـال مـلک یا نـسـیم شد هر کس دخیل پنجـره فولاد میشود تا روز حـشر خـانهاش آباد میشود صحن و سرای خانهات آباد یا رضا صید تـوأیم گر تویی صیاد یا رضا روزی سـفرههای شب ما زیـاد شد وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا مهر تو را به آب و گل ما گذاشتـند نام تو را شـفـاعت عـالـم نگـاشـتـند بـال و پـر فـرشـته گـلـیـم سرای تو آقـا شـود کــنـار تـو آقـا، گـدای تـو آنقـدر وسعت حرمت کبریایی است جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو حالا بهـشت، هم نـفـس زائرت شده در کوچههای دور حرم عابرت شده بایـد بـرای درک تو پـر در بیـاورم غیر از رئـوف، واژه بهـتر بیاورم بـایـد بـرای مـنـقـبـت بـیکـرانـهات یک صفحهای به وسعت محشر بیاورم محشر به شانههای تو مثل کبوتر است وصف تو از خیال و شعورم فراتر است بی نورت آفتاب به دردی نمیخورد بیعطر تو گلاب به دردی نمیخورد بوسه، مرا ز پای تو سیراب میکند با این حساب، آب، به دردی نمیخورد یـک ذرّه از تـلـؤلـؤ تـو آفـتـاب شد خورشید بی وجود تو خانهخراب شد صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد شبهـای جـمعه از نفـس زائـران تو دور ضریح، چند سلیمان درست کرد بیهوده نیست عاشق تو بی قـرار تو اینگونه بود مور شدن در جوار تو خوب است در حریم شما استخارهها هـیچاند در بـرابـر نـورت سـتارهها سوگند میخورم به جلال تو یا رضا عرش خداست بر سر دوش منارهها پیش تو استخـاره گرفـتـیم و بد نشد گـلـدسـته حـریـم تو آقـا رصد نـشـد هرجا کریم هست، کرمخانه میشود بالم فـقط به گرد تو پروانه میشود کـنج حـرم نـشـسـتهام و داد میزنم هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است کرببلای دیگر من شهر مشهد است دست تو خاک را به نظر کیمیا کند ظرف مـس وجـود مرا هم طلا کند حس میکـنم کـنار تو نام حسین را نام حـسین در حـرم تو چـهها کـنـد پـابـوسی تو پـاره گـریـبـانـمان کـند راهی به سوی شهر حسین جانمان کند آن سائلی که دامن لطف تو را گرفت یادم نرفته نیـمه شبی که شفا گرفت جان جـواد را که قـسم داد پیـش تو یک اربعین، از حرمت کربلا گرفت دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
دلـمُـردۀ مَحـضیم به ما جان برسانید مـا را به حَـرمـخٰانۀ جـانـان برسانید مائـیم و غـم هجر و تمنّـای وصالـش ایـن دلـهُـره را زود به پایان برسانید ما را که فـقـیریم و یتـیمـیم و اسیریم تا کـویِ کَرمـخٰـانۀ سُـلـطان برسانـید تا اوست ولیْ نعمتِ ما، تک تک ما را هر وعده سرِ سُـفـرۀ احسان برسانید از لوح و قلم، وحی بگیرید به نامش در مِدْحَت او سوره به قرآن برسانید تـا پـردهای از معـجـزۀ شاه بخـوانـیم مضـمون ز سراپردۀ شیران برسانید بر دامـنــۀ پـنـجـــره فــولاد بـبـنـدیـد یک رشته که یک شهر به درمان برسانید پس در خور شأنیّت بالایِ ضریحش صد دسته گُل از روضۀ رضوان برسانید ای مردم مُسـتأصَل و درمانـدۀ عـالم خـود را به دلِ مـشهدِ ایـران برسانید از جانـب ما هـم شبِ میلاد، سـلامی بر محـضـرِ آقـایِ خُـراسان برسانـید تا چشم رضـا را به تأسّـی بنـشیـنـیم بـاید که به مـا دیـدۀ گـریـان برسانید مَرزوقِ رضائیم و توقّع، همه این است از اشک به ما رزقِ فراوان برسانید
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
امـشب دوبـاره بـال پـروازم درآمـد امشب دوباره عشق سویم با سرآمد قـصد زیارت کردم و اوجی گـرفتم روحی مرا در چارچوب پیکـر آمد دور حـرم چـرخـی زدم دیـدم برای جـارو کـشیدن جـبـرئیل شهـپـر آمد در کفشداری های او در حال تعظیم روح الأمین گوید خوش آمد بر گدایش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
در بـارگـاه قـرب رضا الـتـجـا کنم شایـد رئـوف آل عـلی را رضا کنم مرغ مهاجرم وطنم مشهدالرضاست من خـاک را به نام شما کـیـمیا کنم اما چه سود خسته دلی پر شکستهام من آمـدم که زخـم پـرم را دوا کـنم باران رحمتت شده جاری و گو چسان در بحر بیکران تو خود را رها کنم؟ آسوده خاطرم که شوی شافعم به حشر در هر نفس اگر که شما را صدا کنم موسای آل فـاطـمه گـشتم اسیـر نیل بهر نجـات از تو تـمـنّـا عـصا کـنم مرثیه خواندهای تو ز گودال قتلگاه از بعد روضه رو به سوی کربلا کنم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
به گـفتههای موثـق روایت است اینجا نفس کشیدنمان هم عبادت است اینجا بیا به مجلس شمس الشموس و نیت کن که بـودن تو یقـیـناً زیارت است اینجا بیار حاجت خود را که وقت باران است که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
صبح حریم تو به سحر طعـنه میزند صحن و سرای تو به گهر طعنه میزند سنگ حریم تو که کف پای زائر است بر هرچه گل ز جنس هنر طعنه میزند این صحبت ستاره و خورشید و ابرهاست والله گـنـبـدت به قـمـر طـعـنـه میزند شیـریـنی زیارت تو چـیز دیگریست طـعـم زیـارتت به شِکـر طعنه میزند نـقـش و نگـارهای ضریح قـشـنگ تو بر واژههـای نـاب هـنـر طعنه میزند بر پایههای عـرش و بلـنـدای نُه فلک گـلـدستههای توست اگر طعنه میزند یوسف جمالها به رخت غبطه میخورند با دیـدن ضـریح تو انگـشت میبـرنـد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
عاشـقـی دربـدری دارد و بیسـامـانی گـاه ابـریست هـوای دل و گه بـارانی گرچه آرام و قرارم به نظر قرب شماست شهرهام شهره ز سرگشتگی و حیرانی من بجز کوی شما بر در دیگـر نروم دولـتـم داد به من فـیض تو را ارزانی رو به سوی حرم خسرو خوبان گـفـتم خوب یا بد تو خودت حال مرا میدانی نـیـسـتـم لایق اگـر زائـر کویت گـردم ریزهخواری ز درت نیست کم از مهمانی چه برانی چه بخوانی تو مرا از کویت نـروم بـر در دیگـر به هـمـین آسانـی روز اول به هـوای حرمت جـلـد شدم مـیپـرم گـرد شـمـا تـا نـفـس پـایـانـی حـرمت ملجاء درماندگی ماست رضا با تو مـا را نـبـود واهـمـه از ویـرانی هم غریب الغـربایی و مـعـین الضعـفا هـم عـلاج غـم و بـیـماری بیدرمانی خـادمـان حـرمت از در تو مـییـابـنـد فـرّ شـاهـنـشـهـی و مرتـبـۀ سـلـطـانی آنکه شد عارف بالله شما را در طوس یافت در بحـر ولا مرتـبـهای عـرفانی
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
نشان راه، به سمت خـدایـمان دادند که در حریم خراسان رضایمان دادند خوشم که بادۀعشقش به جام جان دارم کـنـار ساقی میـخـانه جـایـمان دادند به عشق دیدن رویش زیارتش رفتیم برای ذکر مدیـحـش نـوایـمان دادند به مادرش قـسمـش دادهایم، با لاسر که سوز فاطمه را در صدایمان دادند گـرفـتـهایـم جـواز بهـشت اعـلی را به دست با کـرمش کربلایمان دادند ادیب شهر سرود این کلام دلجو را مسایم و در حرم او طلایمان دادند جلال و جلوۀ او را به چشم خود دیدیم کنار مضجع پـاکـش جلایـمان دادند غنی نیم که صفا مروه قسمتم گردد ولی به حج فـقـیران صفایمان دادند دودل شدم که بگویم ز درد خود یا نه که در حرم به نباتی شفـایمان دادند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
اگر از ما نظـر لطف شما برگـردد چـشم امّید دگر سمت کجا برگردد؟ وای از آن روز که پشت در سقاخانه کاسۀ اشـکِ تـمـنّـای گـدا بـرگـردد زدهام دست توسل به تو ای آیت حق تا مگـر حـوصلۀ رفـتـۀ ما برگـردد بستهام حاجت خود را به کبوتر تا باز با خبرهای خوش آن فرّ هما برگردد میشود گوش حوائج به جوابش دلگرم اگر از کوه سخای تو صدا برگردد نیست در مذهب این سلسله هرگز، دستی خالی از پنجره فولاد رضا برگردد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
نگاهم کن! دلم یک خلوتِ جانانه میخواهد کبوتر وار آمد روی گـنـبد! دانه میخواهد عطش دارم! تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد ضمانت کردی و از دستهای مهـربان تو برای بستنِ پـیـمان؛ دلم پـیـمانه میخـواهد فـدای آن گـلایُـلهـایِ بـالایِ ضریحـت که ملائک پرور است و دورِ خود پروانه میخواهد گـدا آدابِ دربـاری نـمـیدانـد فـقـط از تـو جواب یک سلام کـاملا شـاهـانه میخواهد سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمیدارم که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه میخواهد به گـنـبـد عـادتـم دادی کـنار صحنِ آزادی کبوتر بچهات را رد نکن که لانه میخواهد به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره ماندهست و براتِ کربلا از دستِ صاحب خانه میخواهد!
: امتیاز
|
مدح حضرت معصومه سلام الله علیها
ای دل مددی که دلبر اینجاست دل در بَر یار و یاور اینجاست ما را به بهـشت حاجـتـی نیست جنات و نعیم و کـوثر اینجاست قـم شهر قـیام و شهر عـلم است بر آل رسـول سـنگـر اینجاست یـا فـاطـمـه اشـفـعـی لـنـا گـوی ای شیعه شفیع محشر اینجاست فــرمـود امــامِ صــادق الـقــول مـا را حـرم مـطهـر ایـنجـاست مـکـه حــرم الله اسـت و گـویـد بیت اُمّ قـراست، مادر اینجاست ایـن اسـت مــدیـنـه را تــفـاخـر گـویـد حـرم پـیـمـبـر اینجـاست پـیـچــیـده در آســمــان کــوفــه صوتی که حریم حیدر اینجاست بـا مـکــه و کــوفـه و مــدیــنـه در مجد و شرف برابر اینجاست گر فاطمه را مـزار مخـفی ست او را حــرم مـنـوّر ایـنـجـاسـت هــر چــار ائـــمّــۀ بــقــیــع را محراب و حدیث و منبر اینجاست از قــول امـــام در شـگــفـــتــم فـرمـود مـقـام اکـبـر ایـنجـاست فـرمود که عُـشّ آل طاهـاست* فـرمود بهـشت را در اینجاست بـابـی ز بـهـشـت داری ای قــم باغی پرِ گـل، معـطر اینجاست شخصیت منحصر به فرد است دُرّی که ز آل اطـهـر اینجاست مـعـصـومـۀ فـاطــمـی سـجــیّـه مدفون چو عتیقه گوهر اینجاست از بــرکـت دولـت کـــریـــمـــه الـطـاف خـدای داور اینجـاست گـر عــاشـق بــاقــر الـعـلـومـی کـانـون عـلـوم بـرتـر اینجاست دنــبــال امـــام صــادقــی گـــر آثـار قـدوم جـعـفـر ایـنـجـاسـت طــلّاب جـــوان ز کــل عــالــم در حوزه محصل اندر اینجاست نـازد به دو کـون مُـلـک ایـران دو شهر ستـوده منظر اینجاست یک جان و دو تن، قم و خراسان دو قـبـله نـمای کشور اینجاست یک فاطمه نام و یک عـلی نام یک خواهر و یک برادر اینجاست مـا را ز مهـیـب خود مـتـرسان ای خصم، قوای حیدر اینجاست شهری که امام از او به پا خواست این جاست، شمیم دلبر اینجاست کـــرده درِ انــقــلاب را بــــاز شهری که نمود محشر اینجاست شـهـر شـهـدا و شـهـر غـیـرت عـمّـار بـصیـر پـرور اینجاست
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
کـوثـر امشب بـاز هـم جـاری شـده مــوســم مــســتـی و دلــداری شـده غـنچـهای روئـیـد در خـاک زمـیـن غـنـچـهای از بـاغ فــردوس بـریـن پـهـنـۀ عـرش و زمـین گـلـشن شده وادی هـفـت آسـمــان روشـن شــده
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت معصومه سلام الله علیها
« دخـتـری از اهـل بـیت آفـتـاب» دخـتــر لــبــخــنـدهـای مـسـتـجـاب از تـــبــــار لا فـــتــی الا عـــلـــی وارث « من عـنـده عـلـم الکـتـاب» نـور نــور نــور نــور نــور نــور نـاب نــاب نــاب نــاب نــاب نــاب ناب یعنی خالص و پـاک و طهـور سـورۀ کـوثـر، شراب انـدر شراب نور یعنی خـواهر شمس الشـمـوس بوی گل را از که جوئـیم از گلاب دختر « والکاظمین الغـیظ» اوست « آفــتــاب آمــد دلــیــل آفــتــاب» ای دل مــن در پـــنــاه کـــوی تــو مـثـل بـال کـفـتـران بـیاضـطـراب مـریـمـا از نـزد جـبـرائـیل، عـشق هــاجـرا از بـهـر اسـمــاعـیـل، آب مـهـربــان بــاران تــنـد بـیدریــغ! بـیکـران آئــیــنـۀ پُــر آب و تــاب هم به جان خـسـتـۀ زینب، ببـخـش هـم بـه نــام نـامـی زهــرا، بــتـاب
: امتیاز
|